شیطان، باز میکند یک به یک بندهای وجود مرا ….
سخت میشوم … زِبر و زُمخت !!
محرم که میرسد؛ روضهی حسین، نخی میشود محکم ؛ و دانه دانههای وجودم را دانه دانه کنار هم بند میزند …
و باز من میشوم همان تسبیحی …
که مدام ذکر “حسین” علیه السلام را از سر میگیرد!
نَرم و رقیق و آرام …
و راحت زیر انگشتان خدا میچرخد!